به قلم لئو بابائوتا – تقریبا تمام افرادی که با آنها کار کرده ام یا به من مراجعه داشتهاند، یک مشکل رایج ابراز داشتهاند که بسیار هم بنیادی است: خیلی از آدمها تصور میکنند ایرادی دارند. مساله ای که واقعا ناراحتکننده است. احساس ناکافی بودن چیست؟
در واقع، خیلی از آدمها بر این نظر هستند که باید منظم تر، متمرکزتر، ورزشکارتر، پولدارتر و مسئولیتپذیرتر باشند. یعنی باید از چیزی بیشتر داشته باشند یا در چیز دیگری بهتر باشند. با این حال، موردی که در تمام این موارد دیده میشود، این نکته است که فکر میکنیم ایرادی در ما وجود دارد.
به اندازه کافی منظم نیستیم، به اندازه کافی تمرکز نداریم، به اندازه کافی متناسب نیستیم، به اندازه کافی با برنامه نیستیم. به اندازه کافی خوب نیستیم. کافی نیستیم. هیچ وقت کافی نیستیم.
این احساس قلبمان را میشکند، چون تمام تلاشمان را میکنیم، ولی کم میآوریم. حتی همه تلاشهایمان هم نمیتواند ایرادهای بنیادین ما را اصلاح کند. بخشهایی از وجودمان هستند که نمیخواهیم با آنها مواجه شویم. بخشهایی که دوستشان نداریم. بخشهایی که دوست نداریم کسی آنها را ببیند. از این رو، آنها را مخفی میکنیم. آنها را با فعالیتهایی که نشان میدهد چقدر خوب هستیم، پنهان میکنیم. احتمالا اگر نشان دهیم چقدر خوب هستیم، دیگران نمیتوانند قسمتهای خجالت بار را تشخیص دهند.
ناراحتکننده ترین مساله این است که هیچ چیز نمیتواند بیش از این، دور از حقیقت باشد. هیچ ایرادی در ما نیست. ما یک «کل» هستیم. ما انسانهایی خوش قلب، زیبا و پر از عشق هستیم.
در این یادداشت، توصیههایی برای مواجهه با این نتیجهگیری اندوهبارخواهم داشت.
جایی که احساس ناکافی بودن از آن ناشی میشود
این احساس را جایی در کودکی یا نوجوانیمان، شکل میدهیم. قبل از این، همهمان فکر میکردیم چقدر فوق العاده هستیم و از دنیا لذت میبردیم. با این حال، جایی در این مسیر، به ما گفته اند که باید بهتر از این باشیم. باید سختترکار کنیم. باید منظمترباشیم. باید زیباتر باشیم. باید بهتر باشیم.
این پیام را از والدین، دیگر خویشاوندان، مدرسه، دوستان، رسانهها یا کلیسا دریافت کرده ایم. همه این پیام را به ما دادهاند، چون همه با هم به این توافق بنیادین رسیدهایم که همهمان باید بهتر، پربازدهتر و قویتر از این باشیم. ریشه این اعتقاد به ادیان و اعتقادات بنیادین جامعهمان دارد.
پیام ناقصی است، ولی همه جا هست. وقتی شبکههای اجتماعی را باز میکنیم. این احساس را پیدا میکنیم. آدمهایی را میبینیم که به نظرمان از ما بهتر هستند یا بهتر به نظر میرسند. این باعث میشود احساس بدتری پیدا کنیم و حس بدمان نسبت به نقصهایمان را تقویت میکند.
حقیقت این است که ایراد نداریم
ما هیچ ایرادی نداریم. ما بینقص نیستیم، ولی هر ایدهای در خصوص بینقصی براساس یک ایدهآلگرایی و دسته انتظاراتی است که ایجاد شدهاند و سبب میشوند احساس بدتری نسبت به آنچه هستیم، داشته باشیم.
بی نقص نیستیم، ولی ایراد هم نداریم. خوش قلب هستیم. پر از عشق هستیم. با دنیا ارتباط زیبایی داریم و فقط خودمان هستیم که میتوانیم این را ببینیم.
شش یا 7 سالگی خود را به یاد آورید. به یاد بیاورید که چه احساس فوق العادهای داشتید. بله، بله، همیشه هم اینطور نبود، ولی لحظاتی بود که احساس بینظیری کرده باشید. بازی میکردید، رویاپردازی میکردید، خلق میکردید، با دیگران معاشرت میکردید و پر از شادی و شور بودید. پر از زندگی بودید.
این همان احساس فوقالعاده ارتباط با خودتان و دنیا است. همچنان وجود دارد. درونتان است، ولی با تمام توافقات جمعی که بالاتر گفتم، جایگزین شده است. با این احساس که نقص دارید، جابجا شده است. این احساس توانسته جای خود را محکم کند، ولی همچنان میتوانیم آنها را بشکنیم و توافقات جدیدی ایجاد کنیم.
جدیدترین توافق این است که شما یک «کل» هستید، پر از عشق هستید و انسانی خوش قلب از خودتان ساخته اید.
پنج راه قدرتمند برای کار روی این احساس ناکافی بودن
خب، چطور باید شروع به تغییر بکنیم؟ هر بار یک اقدام کوچک میکنیم، توافقات قبلی را به هم میزنیم و موارد جدید ایجاد میکنیم. در ادامه، چند توصیه قدرتمند برای صورت دادن این تغییرات ارائه میدهم تا دیگر کمتر از گذشته احساس نقص بکنید و فکر کنید ایرادی در شما وجود دارد:
چند توصیه
- مهربانی و دوستی نسبت به خود را تمرین کنید: تمرین میکنید به خودتان با مهربانی و دوستی رفتار کنید. همان طور که با عزیزانتان این طور رفتار میکند. با همان احساس ولی نسبت به خودتان رفتار کنید. همیشه وقتی به خودتان نگاه میکنید، چنین نگرشی داشته باشید. احساسات قدیمی همانند تندی با خود را با گرمیو لطافت جابجا کنید.
- از رنج خود به عنوان مسیری برای تغییر استفاده کنید. وقتی احساس میکنیم نقصی داریم، احساس رنج پیدا میکنیم. با این حال، این رنج میتواند مفید باشد. سعی کنید این رنج و درد را احساس کنید. سعی کنید در ادامه از این رنج برای تغییر مسیر به سمت مهربانی و عطوفت با خود، استفاده کنید.
- خوبی درونی خود را ببینید. همه ما ذات خوبی داریم. این اعتقاد من است. دوست داریم شاد باشیم و با دیگران مهربانانه رفتار کنیم. میتوانیم دیدن این خوبی درونی خود را تمرین کنیم. بدانید که همیشه این مهربانی در قلب شما است. نیتهای خوب را ببینید و قلب با محببتان را حس کنید. این خوبی ذاتی شما است. تمرین کنید همیشه حواستان به این موضوع باشد.
- مهربانی با خود را پیوسته تمرین کنید. میتوانید همین الان این را تمرین کنید: نقص خود را ببینید و احساس رنج خود ناشی از آن را درک کنید؟ ببینید میتوانید احساس صلح و آرامش بکنید؟ میتوانید برای خود آرزوی شادی بکنید؟ این احساس را میتوانید در قلب خود حس کنید. میتواند کمکتان کند درد و رنج کمتری تحمل کرده و زودتر به مهربانی با خود برسید.
- از تردید درباره خود برای گشودن راه کنجاوی استفاده کنید. احتمال دارد به خودتان در مورد درست انجام دادن امور، شک کنید. در مورد اینکه چطور زندگی میکنید یا اصلا که هستید، تردید میکنید. مشکلی ندارد. این تردید در مورد خود، چیز بدی نیست. در واقع اگر اجازه دهیم، میتوانند ما را به سمت کنجکاوی و اکتشافات جدید ببرند. میتوانیم راههای جدیدی برای انجام بهتر امور پیدا کنیم. همیشه از این نوع کنجکاوی با آغوش باز استقبال کنید.
نتیجه گیری
همان طور که میبینید، اینکه احساس کنید ایرادی دارید و احساس ناکافی بودن دارید، فقط یک شروع است. میتوانید از آن برای تغییر، برای حس کردن مهربانی و دوستی، یافتن عطوفت و دیدن خوبی ذاتی خود بهره ببرید. میتوانید از آن برای گشودن راه کنجکاوی، فرصتهای جدید، خلاقیت، اکتشاف و عشق به سود استفاده کنید.
چطور با خودتان مهربان باشید و همچنان بتوانید به کارهایتان هم برسید؟