مقدمه

اصطلاح ناهماهنگی شناختی (Cognitive Dissonance) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده می‌شود که ناشی از داشتن دو باور، ارزش یا نگرش متضاد است. افراد تمایل دارند در نگرش‌ها و برداشت‌های خود سازگاری داشته باشند. بنابراین این درگیری باعث احساس ناراحتی یا پریشانی خیالی می‌شود.

این ناسازگاری بین آنچه مردم باور دارند و چگونگی رفتار آنها، اشخاص را ترغیب می‌کند تا دست به اقداماتی بزنند که به حداقل رساندن احساس ناراحتی آنها کمک می‌کند. افراد سعی می‌کنند این تنش را به روش‌های مختلف، مانند رد کردن، توضیح دادن یا اجتناب از اطلاعات جدید، از بین ببرند.

تشخیص ناهماهنگی شناختی

همه تا حدی ناهماهنگی شناختی را تجربه می‌کنند. اما این بدان معنی نیست که تشخیص آن همیشه آسان است. برخی نشانه‌ها مبنی بر اینکه ممکن است آنچه احساس می‌کنید به ناسازگاری مربوط باشد عبارتند از:

  • احساس ناراحتی قبل از انجام کاری یا تصمیم گیری
  • تلاش برای توجیه یا منطقی کردن تصمیمی که گرفته‌اید یا اقدامی که انجام داده‌اید
  • احساس خجالت و شرمندگی نسبت به کاری که انجام داده اید و تلاش برای پنهان کردن اقدامات خود از دید افراد دیگر
  • احساس گناه یا پشیمانی در مورد کاری که در گذشته انجام داده‌اید.
  • انجام کارها به دلیل فشار اجتماعی یا ترس از دست دادن فرصت، حتی اگر کاری نبوده که شما می‌خواستید انجامش دهید.

علل

تعدادی از موقعیت‌های مختلف وجود دارد که می تواند تعارضاتی ایجاد کند که منجر به ناهماهنگی شناختی شود.

انطباق اجباری

گاهی اوقات ممکن است به دلیل انتظارات بیرونی، غالباً برای کار، مدرسه یا موقعیت اجتماعی، خود را درگیر رفتارهایی کنید که مغایر با اعتقادات شما باشد. این ممکن است شامل همراهی با کاری به دلیل فشار همسالان یا انجام کاری در محل کار برای جلوگیری از اخراج شدن باشد.

اطلاعات جدید

گاهی اوقات یادگیری اطلاعات جدید می‌تواند منجر به احساس ناهماهنگی شناختی شود. به عنوان مثال، اگر رفتاری انجام دهید که بعداً یاد بگیرید مضر است، می‌تواند به احساس ناراحتی منجر شود. افراد گاهی اوقات یا با یافتن راه‌هایی برای توجیه رفتارهای خود یا یافتن راه‌هایی برای بی اعتبار کردن یا نادیده گرفتن اطلاعات جدید، با این مسئله روبرو می شوند.

تصمیمات

مردم به صورت روزمره تصمیماتی بزرگ و کوچک می‌گیرند. وقتی با دو انتخاب مشابه روبرو می شوید. مردم اغلب دچار اختلاف می‌شوند زیرا هر دو گزینه به یک اندازه جذاب هستند. پس از انتخاب، مردم باید راهی برای کاهش این احساس ناراحتی پیدا کنند. مردم با توجیه اینکه چرا انتخابشان بهترین گزینه بوده است این هدف را به دست می‌آورند تا باور کنند که تصمیم درستی گرفته‌اند.

تأثیرات

میزان ناسازگاری افراد ممکن است به چند عامل مختلف بستگی داشته باشد، از جمله اینکه آنها چقدر برای یک اعتقاد خاص ارزش زیادی قائل هستند و درجه مغایرت اعتقادات آنها به چه میزان است. قدرت کلی ناهماهنگی همچنین می‌تواند توسط چندین عامل تحت تأثیر قرار گیرد، از جمله:

  • اهمیتی که برای هر اعتقادی قائل است. شناخت‌هایی که بیشتر شخصی هستند. مانند باورهای مربوط به خود و دارای ارزش بالایی هستند، منجر به ناهماهنگی بیشتری می‌شوند.
  • تعداد باورهای ناسازگار. هرچه افکار ناسازگار بیشتری داشته باشید قدرت ناهماهنگی بیشتری خواهید داشت.
  • ناهماهنگی شناختی اغلب می تواند تأثیر مهمی بر رفتارها و اعمال ما بگذارد. این فقط بر احساس شما تأثیر نمی گذارد. بلکه به شما انگیزه می‌دهد تا برای کاهش احساس ناراحتی اقدام کنید.

اثرات منفی ناسازگاری شناختی

ناسازگاری شناختی می‌تواند افراد را ناراحت و مظطرب کند. خصوصاً اگر اختلاف بین اعتقادات و رفتارهای آنها چیزی را در پی داشته باشد که  خودشان مرکزش باشند. به عنوان مثال، رفتارهایی که با ارزش‌های شخصی شما همخوانی نداشته باشد ممکن است باعث احساس ناراحتی شدید شود. رفتار شما نه تنها با اعتقاداتی که نسبت به جهان دارید، بلکه با اعتقاداتی که نسبت به خود دارید مغایرت دارد. این ناراحتی می‌تواند به روش‌های مختلفی خود را نشان دهد. شما ممکن است احساس‌های زیر را تجربه کنید:

  • اضطراب
  • خجالت
  • پشیمانی
  • غم
  • شرمندگی
  • فشار

ناسازگاری شناختی حتی می‌تواند بر احساس مردم نسبت به خود و مشاهده آنها تأثیر بگذارد و منجر به احساس منفی در عزت نفس آنها شود. از آنجا که افراد می‌خواهند از این ناراحتی جلوگیری کنند، ناهماهنگی شناختی می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای داشته باشد. ناهنجاری می‌تواند در نحوه رفتار، تفکر و تصمیم گیری افراد نقش داشته باشد. آنها ممکن است برای کمک به تسکین ناراحتی ناشی از درگیری رفتارهایی انجام دهند یا نگرشی اتخاذ کنند.

کنار آمدن با این احساسات

برخی از کارهایی که فرد ممکن است برای کنار آمدن با این احساسات انجام دهد شامل موارد زیر است:

  • پذیرش عقاید یا باورها برای کمک به توجیه یا تبیین تعارض بین عقاید یا رفتارهای که مشاهده می‌کنید. این امر گاهی اوقات می‌تواند سرزنش سایر افراد یا عوامل بیرونی باشد.
  • پنهان کردن عقاید یا رفتارهایشان از دید افراد دیگر. افراد ممکن است از عقاید و رفتارهای متناقض خود احساس شرم کنند. بنابراین پنهان کردن اختلاف از دیگران می‌تواند به حداقل رساندن احساس شرم و گناه کمک کند.
  • فقط به جستجوی اطلاعاتی بپردازید که باورهای موجود آنها را تأیید کند. این پدیده که به عنوان سوگیری تأیید که یکی از اشکال سوگیری شناختی است شناخته می شود. توانایی تفکر انتقادی درباره یک وضعیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما به حداقل رساندن احساس عدم اختلاف نظر کمک می کند.
  • مردم دوست دارند باور کنند که منطقی، سازگار و در تصمیم گیری تبحر دارند. ناسازگاری شناختی می‌تواند در برداشت افراد از خود و توانایی‌هایشان تداخل ایجاد کند. به همین دلیل است که اغلب می تواند بسیار ناخوشایند و ناراحت کننده باشد.

برخورد با ناسازگاری

هنگامی که بین شناخت‌ها (افکار، عقاید، باورها) تعارض وجود داشته باشد. مردم قدم‌هایی را برای کاهش ناهماهنگی و احساس ناراحتی برمی‌دارند. آنها می‌توانند این کار را با چند روش مختلف انجام دهند. این روش‌های به شرح زیر هستند:

افزودن باورهای حمایتی بیشتر که بیش از باورهای ناسازگار است. افرادی که می‌آموزند انتشار گازهای گلخانه‌ای منجر به گرم شدن کره زمین می شود. در صورت رانندگی با وسیله نقلیه گازسوز ممکن است احساس عدم هماهنگی داشته باشند. برای کاهش این ناهماهنگی، آنها ممکن است به دنبال اطلاعات جدیدی باشند که این باور را که گازهای گلخانه ای در گرم شدن کره زمین نقش دارند، از بین ببرد.

کاهش اهمیت اعتقاد متناقض. ممکن است مردی که به سلامتی خود اهمیت می دهد ناراحت شود و یاد بگیرد که نشستن طولانی مدت در طول روز با کاهش طول عمر مرتبط است. از آنجا که او مجبور است تمام روز را در یک دفتر کار کند و زمان زیادی را به نشستن می گذارد، تغییر رفتار او دشوار است. برای مقابله با احساس ناراحتی، در عوض ممکن است راهی برای منطقی سازی شناخت متعارض پیدا کند. او ممکن است رفتار کم تحرک خود را توجیه کند و بگوید که سایر رفتارهای سالم خود  مانند غذا خوردن معقول و گاه به گاه ورزش کردن  سبک زندگی بی تحرکش را جبران می‌کند.

باور خود را تغییر دهید. تغییر شناخت متعارض یکی از موثرترین روش‌های مقابله با ناهماهنگی است. اما به ویژه در مورد ارزش‌ها و اعتقادات عمیقاً محکم مانند گرایش‌های مذهبی یا سیاسی، یکی از دشوارترین آنها نیز هست.

مشکلات احتمالی

گاهی اوقات، راه‌هایی که مردم ناسازگاری شناختی را حل می‌کنند می‌تواند به رفتارهای ناسالم یا تصمیمات نادرست کمک کند. در “نظریه‌ای از ناسازگاری شناختی”، لئون فستینگر، روانشناسی که برای اولین بار این پدیده را توصیف کرد. مثالی از چگونگی برخورد یک فرد با ناهماهنگی مربوط به یک رفتار بهداشتی را با بحث در مورد افرادی که به سیگار کشیدن ادامه می دهند، ارائه داد، حتی اگر آنها می‌دانند که این سیگار کشیدن است. برای سلامتی آنها مضر است.

چند روش وجود دارد که ممکن است شخص این ناسازگاری را حل کند:

  • به گفته فستینگر، یک فرد ممکن است به این نتیجه برسد که مضرات سیگار برای سلامتی او کمتر از فوایدی است که به او می‌رسد.
  • روش دیگر برای مقابله با این ناهماهنگی به حداقل رساندن اشکالات احتمالی است. سیگاری‌ها ممکن است خود را متقاعد کنند که تأثیرات منفی سلامتی بیش از حد بیان شده است. آنها همچنین ممکن است با این باور که نمی‎توانند از هر خطر احتمالی خارج شوند. نگرانی‌های سلامتی خود را برطرف کنند.
  • فستینگر همچنین پیشنهاد کرد که افراد ممکن است سعی کنند خود را متقاعد کنند که اگر سیگار را ترک کنند، وزن آنها را افزایش می‌یابد، که همچنین خطرات سلامتی را به همراه دارد. با استفاده از چنین توضیحاتی، فرد سیگاری قادر است ناهماهنگی را کاهش داده و رفتار را ادامه دهد.

تاریخچه ناهماهنگی شناختی

لئون فستینگر ابتدا تئوری ناسازگاری شناختی را با محوریت چگونگی تلاش افراد برای رسیدن به سازگاری درونی ارائه داد. وی پیشنهاد کرد که مردم برای اطمینان از سازگاری عقاید و رفتارهایشان یک نیاز درونی دارند. عقاید ناسازگار یا متناقض منجر به ناهماهنگی می‌شود، که افراد سعی می کنند از آن اجتناب کنند.

فستینگر در کتاب 1957 خود، “نظریه ای از ناسازگاری شناختی” توضیح داد، “ناهماهنگی شناختی را می‌توان به عنوان یک شرایط پیشین مشاهده کرد که منجر به فعالیت معطوف به کاهش ناهماهنگی می شود. همانطور که گرسنگی منجر به فعالیتی می شود که به سمت کاهش گرسنگی باشد. انگیزه متفاوت از آنچه روانشناسان برای مقابله با آن عادت کرده‌اند اما همانطور که خواهیم دید، با این وجود قدرتمند است.”

سخن پایانی

ناهماهنگی شناختی در بسیاری از قضاوتها، تصمیمات و ارزیابی‌های ارزشی نقش دارد. آگاهی از چگونگی تأثیر باورهای متناقض بر روند تصمیم گیری راهی عالی برای بهبود توانایی شما در انتخاب سریعتر و دقیق‌تر است. عدم تطابق بین باورها و عملکردهای شما می‌تواند منجر به احساس ناراحتی شود.  اما چنین احساساتی گاهی اوقات منجر به تغییر و رشد می‌گردد.