مقدمه

فکر شامل اعمال ذهنی است که باعث می‌شود شما کاری را انجام دهید. در حقیقت این سوال هنوز برای دانشمندان یک معما است اما به طور کلی می‌دانیم که فکر و بدن رابطه ای نزدیک دارند. ولی این سوال چیزی نیست که بتوان آن را به وضوح در قالبی مشخص توصیف کرد. با این حال کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که چیزهایی که در افکارمان است را جدا کنیم و سپس سعی کنیم مانند قطعات پازل آن‌ها را کنار هم قرار دهیم تا تصاویری که در ذهنمان است را آشکار کنیم .

شاید امروز صبح هنگام برخواستن به خود گفته اید که من نمی‌خواهم از جای خود بلند شوم. بیایید دلیل این فکر را تجزیه و تحلیل کنیم.

آیا فکر “من نمی‌خواهم از رختخواب بلند شوم” چیزی است که در ذهن شما ظاهر شد؟ یا توسط چیزی تحریک شده است؟ آیا این فقط یک روند فیزیکی مغز شما است یا نمایانگر چیزی عمیق تر مانند روح و روان است؟

همه این سوالات قابل تأمل است و بسته به این است که چگونه آن را بپرسید تا پاسخ‌هایی کسب کنید. در حالی که دانشمندان ممکن است نظریه تقلیل گرایی را به کار گیرند و پیش بینی کنند که افکار صرفاً موجوداتی فیزیکی هستند که می‌توانند با تغییرات شیمیایی در مغز توضیح داده شوند. فیلسوفان یا نظریه پردازان دیگر ممکن است نظریه دیگری را مطرح کنند. آن‌ها می‌گویند ذهن شما از بدن شما جدا است و افکار شما قسمت‌های فیزیکی از مغز شما نیست.

ما به دلایلی می‌توانیم این نظریه را بازگو کنیم مثلا:

  • استرس (یا افکار منفی) می‌تواند بیماری جسمی را بدتر کند
  • ترس می‌تواند منجر به افزایش برخی مواد شیمیایی شود که ما را برای “جنگ یا گریز” آماده می‌کند
  • افکار باعث واکنش‌های سریع می‌شوند و عضلات بدنه ما را منقبض می‌کنند تا آنجایی که می‌دانیم افکار می‌توانند بر روی مغز و بدن ما تأثیر بگذارند.
تاثیر تفکر بر بدن

آناتومی یک فکر

بیایید دوباره به این فکری که من نمی‌خواهم از رختخواب بلند شوم، بپردازیم.

دانشمندان ابتدا استدلال می‌کنند که تصوری که شما داشتید خود جوش و تصادفی نبوده است. در عوض فکر شما احتمالاً واکنش به چیزی داده که در اطراف شما بوده. ممکن است ساعت زنگ دار یا تلفن همراه و یا شنیدن چیزی مثل عبور کامیون زباله که یادآور زمانی گذشته باشد. در موارد دیگر  افکار ممکن است توسط خاطرات ایجاد شوند.

حالا وقتی این فکر را کردید چه اتفاقی برایتان می‌افتد؟

برخی از اصطلاحات علوم اعصاب تعریف شده است

  • پتانسیل عمل: انفجار ناگهانی ولتاژ ناشی از تغییرات شیمیایی (چگونه نورون‌ها به یکدیگر سیگنال می‌دهند)
  • نورون: سلول عصبی که از طریق آن سیگنال‌ها ارسال می‌شود
  • قشرهای جلوی مغز: بخشی از مغز درگیر برنامه ریزی، شخصیت، تصمیم گیری و رفتار اجتماعی است.
  • پیام‌رسان عصبی: پیام رسان‌های شیمیایی منتشر شده است سلول‌های عصب به آن‌ها کمک می‌کند تا با سلول‌های دیگر ارتباط برقرار کنند
  • هیپوکامپ: بخشی از مغز در عملکردهای مختلف حافظه بسیار مهم است.
  • سیناپس: ساختاری که به نورون (سلول عصبی) اجازه می‌دهد سیگنال شیمیایی یا الکتریکی را به سلول هدف منتقل کند.

مغز به گونه ای پیچیده عمل می‌کند که بسیاری از قسمت‌ها به طور همزمان با یکدیگر تلاقی و تعامل دارند. بنابراین، وقتی صبح این فکر را می‌کنید احتمالاً همه این اجزای مختلف مغز شما همزمان درگیر می‌شوند.

اگر فکر شما مبنی بر این است که نمی‌خواهید از رختخواب بلند شوید نتیجه آن‘ این است که پتو را بالای سر خود می‌اندازید چه اتفاقی افتاده مغز اجازه آن عمل را می‌دهد؟ یا اگر در عوض تصمیم گرفتید که باید بلند شوید، چه اتفاقی افتاده است؟. ما می‌دانیم که وقتی مغز در حال تصمیم گیری است، شبکه‌های عصبی مختلفی با یکدیگر رقابت می‌کنند. در نهایت  یکی از شبکه‌ها فعال شده و رفتار مطلوبی را ایجاد می‌کند. این اتفاق از طریق سلول‌های عصبی در نخاع به نام نورون‌های حرکتی رخ می‌دهد و ضربه ای به آکسون‌های  خود می‌فرستند، که به سمت عضله حرکت می‌کند و باعث عمل می‌شود در این حالت شما پتو را روی سر خود می‌اندازید یا از رختخواب بلند می‌شوید.

افکار و احساسات

تأثیرات عاطفی بر فکر شما چگونه است ؟

افکار شما می‌تواند بر انتقال دهنده‌های عصبی در مغز شما تأثیر بگذارد. مثلا خوش بینی یا مثبت اندیشی شما را در برابر بیماری‌ها قوی تر می‌کند  در حالی که تفکر افسرده ومنفی ممکن است با کاهش حس ایمنی در برابر بیماری‌ها مرتبط باشد.

بنابراین اگر پتو را روی سر خود بیندازید باعث ایجاد افکار دیگری مانند من خسته ام، من نمی‌توانم بلند شوم یا زندگی سخت است می‌شود. فعل و انفعالات پیچیده در مغز شما ممکن است سیگنال‌هایی به سایر اعضای بدن شما باشد. از طرف دیگر اگر از رختخواب بلند شوید افکار مثبتی مانند این کار خیلی هم  بد نیست من می‌توانم  یا امروز یک روز عالی خواهد بود.

مسیرها و نشانه‌هایی است که باعث می‌شود نورون‌های مغز شما ارسال‌های بهتری بفرستند. هنوز هم ما ازپیچیدگی‌های این فرآیندها اطلاع نداریم. با این حال، فقط کافی است بگوییم که افکار شما تاثیرات و نتایج مهمی در بدنتان ایجاد می‌کند. مغز شما بطور مداوم سیگنال‌هایی را دریافت می‌کند چه از طریق محیط خارج از نظر درک یا خاطرات گذشته شما. سپس الگوهای مختلف را از طریق امواج مغز از طریق میلیاردها سیناپس فعال می‌کند. به این ترتیب افکار شما در اثر تعامل با سایر مطالب تولید شده توسط عملکردهای مغز پیچیده تر می‌شوند.

تاثیر تفکر بر بدن

چگوه افکار خود را تنظیم کنیم

ناگفته نماند که افکار شما به روشی دو سویه با احساسات شما مرتبط هستند. تا بحال چند بار بعد از یک فکر ترسناک یک ضربه هیجانی را تجربه کرده اید؟ آیا تا به حال به مصاحبه شغلی یا قرار ملاقات اول رفته اید و همان احساس اضطراب را دارید؟ هر زمان که فکر می‌‌کنید، در نتیجه یک واکنش شیمیایی مربوطه در ذهن و بدن شما ایجاد می شود. درک این نکته مهم است زیرا بدان معنی است که آنچه فکر می کنید می‌تواند بر احساس شما تأثیر بگذارد. و به همین دلیل اگر احساس ضعف دارید  می‌توانید با تغییر طرز فکر خودتان آن را تغییر دهید. اگر این دیدگاه علمی را بپذیرید، که تغییر افکار می تواند بر روی بدن شما تأثیر بگذارد آن گاه شما یک سلاح قدرتمند تولید کرده اید تا به جنگ باورهای غلطتان بروید.

اما یک لحظه صبر کنید

اگر افکار ما همیشه منتظر واکنش به چیزی هستند، چگونه می‌توانیم کنترل آن‌ها را در دست بگیریم و تغییر دهیم؟

البته افکار شما از خلأ ناشی نمی‌شود. به عنوان مثال شما در حال خواندن این مقاله هستید و ایده‌های جدیدی از آن به دست می‌آورید که به طور بالقوه می‌توانید از آن‌ها در تغییر افکار خود استفاده کنید.

  • شما در حال فکر کردن به روشی متفاوت هستید.
  • شما شروع به تغذیه مغز خود با اطلاعات مختلف کرده اید.
  • شما با خواندن این مقاله اطلاعاتی را به مغزتان وارد کرده اید که شما را برای شروع کاری که برنامه ریزی کردید آماده می‌کند.

معنی این امر این است که باید از عوامل تحریک کننده افکار خود و همچنین الگوهای افکاری آگاه باشید. دفعه بعدی به این فکرکنید که دلیل “من نمی‌خواهم از جای خود بلند شوم چیست؟

چگونه افکار خود را تغییر دهیم تا در بدن ما نتیجه ای حاصل شود

درباره محرک‌های افکار خود کاملاً آگاه باشید و قدرت تغییر احساسات و سلامتی خود رادر نظر بگیرید. در مورد شخصی که نمی‌خواهد از رختخواب بلند شود، ممکن است زنگ ساعت فکر را تحریک کند تا باعث شود که از جای خود بلند شود. شما یک ارتباط ذهنی بین ساعت زنگ دار و فکر “من نمی‌خواهم از رختخواب بلند شوم” برقرار شده اید.

اصطلاحاً شما در مغز خود یک راهی باز کردید که محرک را با آن فکر متصل می‌کند. بنابراین اگر می‌خواهید آن عکس العمل را تغییر دهید یا باید محرک را عوض کنید یا با آن فکر ارتباط برقرار کنید. یکی از راهکارها این است که هر روز صبح به مدت 30 روز فکر دیگری بی اندیشید تا این واکنش جدید به محرک شود. به عنوان مثال، می‌توانید به مدت یک ماه هر روز فکر کنید من عاشق بلند شدن هستم ببینید چه می‌شود. اگر این فکر اندکی بیش از حد غیرواقعی است، شاید چیزی مانند این را امتحان کنید: “برخاستن چندان بد نیست. هنگامی که من قصد دنبال اهداف زندگی ام هستم خوشحالم که زود بلند شدم.” همچنین می‌توانید صدای زنگ هشدار ساعت خود را تغییر دهید تا واکنش بهتری داشته باشید. هنگامی که این مشکل را از دست دادید، می‌توانید آن را در تمام زمینه‌های زندگی خود اعمال کنید!

تابحال در ترافیک گیر کرده و احساس تحریک و خسته کرده اید؟ این فکر سیگنال‌هایی را از مغز شما به بدنتان می‌رساند تا تنفس شما را تسریع کرده و عضلات را تنش دهد. در حالی که حفظ آرامش و فکر کردن به چیز خوب دیگری باعث می‌شود. ذهن شما این سیگنال را به بدن تان برساند تا آرام شوید. آیا از آینده نگران هستید؟ فکرهای نگران کننده درباره آینده شما را وحشت زده خواهد کرد. و بدن شما این را احساس می‌کند، در حالی که تفکر به اینکه من تمام تلاش خود را می‌کنم، این تنها کاری است که می‌توانم انجام دهم به ارسال سیگنال‌ها به بدن شما کمک می‌کند که اشکالی ندارد آرام و آرام باشید.

ضایعات مغزی و تفکر

ما می‌دانیم که ضایعات قسمت‌هایی از مغز به توانایی‌های شناختی خاص آسیب می‌رساند. این جالب است زیرا افکار واقعاً موجوداتی فیزیکی هستند که هم بدن را تحت تأثیر قرار می‌دهند و هم تحت تأثیر آن‌ها قرار می‌گیرند. عملکردهای بدن و احساسات به تمام قسمت‌های مغز بستگی دارد که به درستی کار کنند. وقتی این سیستم‌ها مختل شوند، تفکر می‌تواند تحت تأثیر قرار گیرد.

سخن پایانی

این یک بررسی نسبتاً طولانی از چگونگی تأثیر افکار بر روی مغز و بدن است. زیرا هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که وقتی از مغز صحبت می‌شود ناشناخته است. درست است که چیزهای زیادی وجود دارد و ما هنوز در مورد ذهن، بدن، جهان و غیره نمی‌فهمیم. اما کاملاً واضح است که حداقل، افکار می‌توانند تأثیر مستقیمی بر واکنش‌های مغز و بدن داشته باشند. وقتی تلاش می‌کنید تفکر خود را تغییر می‌دهید این کار مغز بر بدن شما تأثیر مثبت می‌گذارد. و این می‌تواند یک تغییر پایدار باشد.