زمانی که به خود اجازه می‌دهیم باورهای نادرست یا بی‌اعتبار را حفظ کنیم، از خودفریبی یا انکار خود استفاده می‌کنیم. از نظر روانشناسی، دروغ گفتن به خود یک عمل دفاع از خود است. همه ما به خودمان دروغ می‌گوییم، دلیل این موضوع متقاعد کردن خودمان است برای اینکه چیزی درست است یا نیست. خودفریبی یک تاکتیک روانشناختی رایج است. در واقع آنقدر رایج که مردم حتی از انجام آن غافلند. اما دلیل گول زدن خودمان چیست؟ در این مطلب قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم.

دلیل گول زدن خودمان

اما چرا خودمان را فریب می‌دهیم؟ براساس تحقیقات، خودفریبی حالت روانی مستقلی است که از خاطرات و نگرش‌های خودآگاه و ناخودآگاه و همچنین فرآیندهای کنترل‌شده و خودکار تشکیل شده است که به عنوان تلاشی برای محافظت یا ارتقای خود عمل می‌کند.

رابرت تریورز، زیست‌شناس تکاملی، این نظریه را مطرح کرد که ما خودمان را فریب می‌دهیم، یا به طور فعال واقعیت را به ضمیر خودآگاه خودمان به صورت نادرست نشان می‌دهیم، به این امید که دیگران را بهتر فریب دهیم یا خود را برای آینده‌ای بهتر آماده کنیم.

با این حال، خودفریبی می‌تواند به صورت مفید و مضر به کار گرفته می‌شود. گاهی اوقات با وجود اینکه شواهد لازم برای خیانت همسر خود نداریم اما با خودگویی منفی به این باور می‌رسیم که او خیانت می‌کند. در برخی مواقع دیگر به توانایی‌های خود برای انجام یک کار خاص بیش از حد اعتماد می‌کنیم یا اخبار بد را انکار می‌نمائیم. ما برای رفع برخی نیازهای روانشناختی و گاهی اوقات برای منافع اجتماعی، به خود دروغ می گوییم.

خودفریبی در عمل

یک مطالعه در مورد خودفریبی و راهبردها که افراد برای فریب دادن خود استفاده می‌کنند، انجام شده است. نتیجه این تحقیقات نشان می‌دهد که خودفریبی در موقعیت‌های چالش برانگیز باعث افزایش انگیزه می‌شود.

تحقیقات دیگر نشان داده است که خودفریبی بار شناختی یا مقدار اطلاعاتی را که می‌تواند در یک زمان در حافظه فعال باشند را کاهش می‌دهد. و این به صرفه جویی در منابع شناختی کمک می‌کند.

خودفریبی همان انکار خود

تری کول، روان درمانگر، خودفریبی را با انکار خود و انکار نفس یکی می‌داند. او می‌گوید خودفریبی عمیق‌تر از یک تلاش آگاهانه برای اجتناب از اطلاعات ناراحت کننده است. در واقع ما با این کار یک مکانیسم دفاعی روانی ناخودآگاه ایجاد می‌کنیم، که از ما در برابر احساسات دردناک و غیرقابل تحمل محافظت می‌کند.

او برای توضیح این موضوع به نمونه‌هایی مانند افرادی که سوء مدیریت مالی یا رابطه ناسالم خود را با اعتیاد یا واقعیت دردناک در مورد شریک زندگی خود را انکار می‌کنند اشاره می کند. در حالی که نادیده‌ گرفتن‌ اطلاعات ممکن است به شما امکان دهد از اقدامی اجتناب کنید، آیا خودفریبی واقعا پایدار است؟

کول می گوید: “بله و نه.” “بعضی از مردم تمام زندگی خود را در خودفریبی یا انکار می‌گذرانند، اما موقعیت‌ها یا شرایطی که ما انکار می‌کنیم معمولاً با گذشت زمان بدتر می‌شوند. بنابراین، تلاش بیشتر و بیشتری لازم است تا آن‌ها را از ذهن خودآگاه دور نگه داریم.”

دکتر لینگ لام، درمانگر ازدواج و خانواده، می‌گوید که عادت به خودفریبی هر روز بیشتر می‌شود. بخشی از علت این موضوع می‌تواند «گیجی» کلی حقیقت و حقایق در رسانه‌ها باشد.

لام می‌گوید: «اطلاعات و داده‌های عظیمی که از همه طرف به ما می‌رسند، تشخیص اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی نیست را برای مغز ما دشوار می‌سازد.»

“افزایش تصاعدی اطلاعات در واقع خودفریبی را آسان‌تر می‌کند، زیرا مغز ما چیزهایی را بررسی می‌کند که از قبل با حس انسجام فعلی ما مطابقت ندارند.”

انواع خودفریبی

او پس تحقیقات متوجه‌ چندین نوع خودفریبی‌ گردید. او معتقد پنج دسته خودفریبی وجود دارد.

  • تحریفات شناختی (دیدگاه کج به خود در دو جهت ممکن)
  •  بزرگ نمایی یا شرم سمی
  •  توهمات، اجتناب و انکارها
  •  اتکای بیش از حد به منطق و عقلانیت
  • وجود میانبر برای همه چیز

او می گوید که همه آن‌ها در خدمت یک هدف هستند.

لام می‌گوید: «ذهن ما مشتاق است که روایتی منسجم درباره خود، تجربیات و جهان داشته باشد و به سمت توضیحاتی کشیده‌ می‌شود که برای ما معنادار است و حس انسجام را حفظ می‌کند.» “تحمل ناهماهنگی شناختی و عاطفی دشوار است. خودفریبی به ما این امکان را می دهد که این حس انسجام را حفظ کنیم، حتی اگر به این معنی باشد که برخی از بخش‌هایی از حقیقت را که هستیم کنار بگذاریم و تحت نوعی توهم زندگی کنیم.”

بهره از حقیقت

در حالی که گاهی اوقات خودفریبی‌ می تواند عملی برای حفظ خود باشد. زندگی در درون این توهم می‌تواند بر واقعیت زندگی و روابط ما تأثیر منفی بگذارد. کول می‌گوید، مهم است که به دلیل گول زدن‌ خودمان نگاه کنیم. مواجهه با این واقعیت که خودفریبی احتمالاً شما را در عادات، موقعیت‌ها و روابط مسموم یا ناخوشایند نگه می‌دارد، می‌تواند انگیزه‌ای برای بررسی ریشه موضوع باشد.

کول می‌گوید: «می‌خواهید به مکان‌هایی در زندگی‌تان نگاه کنید که احساس می‌کنید در آن گیر کرده‌اید و از خود بپرسید، اگر در اینجا بمانم چه چیزی را از روبرو نشدن، احساس نکردن یا تجربه ننمودن به دست می‌آورم؟»

او می‌گوید. با‌یافتن پاسخ این سوال، سود ثانویه یا سود نامرئی شما که از ماندن در خودفریبی به دست می‌آورید آشکار خواهد شد. کول پس از مشاهده‌ اینکه یک بیمار همچنان در تلاش برای تغییر عادات اعتیاد خود است، از او سوال ثانویه سود را پرسید که به بیمار کمک کرد تا به دلیل مشکل خود بپردازد: ازدواج او کارساز نبود و او برای مقابله با آن از الکل استفاده می‌کرد.

در حالی که توجه به این نکته مهم است که خودفریبی می‌تواند یک تاکتیک بقا برای افرادی باشد که در محیط‌های خطرناک زندگی می‌کنند. به همین دلیل آن‌ها نمی‌توانند به سرعت از این حالت خارج شوند. اما باید بدانید که خودفریبی در دراز مدت مضرتر از حفظ بقا است. به صورتی که خارج شدن از این حالت دروغ، خود می‌تواند شما را حفظ کند.

مطالب مرتبط: “مثبت گرایی سمی چیست؟”