به قلم لئو بابائوتا – مضمون اصلی این یادداشت Zen Habits مربوط به مفهوم Overthinking و Analysis Paralysis به معنای تفکر بیش از حد و غیرضروری در مورد مسائل مختلف است که در ادامه مطلب، از آن به عنوان «بیشتفکری» یاد خواهم کرد (مترجم).
با برخی از افراد سابقه کار داشتهام که بسیار باهوش، توانا و مستعد بودهاند، ولی در اتخاذ تصمیم مشکل دارند و همیشه مشغول تحلیل و بررسی دیده میشوند.
در عمل، این بیشتفکری و غرقشدن در اعماق انتخابهای متعدد به خاطر ایجاد انفعال، باعث پایین آمدن بازده و هوش آنها میشود. انجام هر کاری بهتر از انفعال و بلاتکلیفی است، ولی آنقدر درگیر انتخاب تصمیم بینقص میشویم که هیچ تصمیمی نمیگیریم.
پاسخ این است که نخهای بلاتکلیفی و بیشتفکری را با اقدام به عمل، قطع کنید. قبل از این که به آن برسیم، ببینیم چه اتفاقی در مورد افراد توانمند و باهوش میافتد که ذهن زیبایشان، فلج میشود.
دامی به نام بیشتفکری
برای کسی که انتخابهای چندانی ندارد، گاهی اوقات انتخاب آسان است. فقط باید گزینهای را انتخاب کنید که به نظر منطقی و واضح میآید. با این حال، برای کسی با هوش بالا، درهای بسیار بیشتری برای گشودن وجود دارد و انتخاب میتواند غیرممکن جلوه کند. از این رو، چنین فردی شروع به ایجاد یک درخت تصمیمگیری در ذهنش میکند: «اگر این را انتخاب کنم، آن اتفاق میافتد که باید آن موقع تصمیم بگیرم فلان چیز را میخواهم یا نه و بعد ممکن است آن چیز دیگر پیش بیاید، ولی این یکی گزینه، 3 احتمال دیگر برایم ایجاد میکند…»
آنها در مورد تک تک این انتخابها، تحقیق هم میکنند که منجر به تحقیقات بیشتر میشود. چرخهای تمامنشدنی از انتخابها، تحقیق، پیدا کردن انتخابهای بیشتر و تکرار آن میشود. هیچ گاه قرار نیست تصمیمی گرفته شود.
علاوه بر این، تحلیل این همه انتخاب، غیرممکن خواهد بود، چون هر کدام از انتخابها تردید بسیاری به همراه میآورد. همین بلاتکلیفی است که باعث میشود در چنین موقعیتهایی قرار بگیریم. از نتیجه نامشخص، هراس داریم و ترجیح میدهیم انتخابهایی سرراست و دادههایی واضح در اختیار داشته باشیم تا با اطمینان انتخاب کنیم.
با این حال، هیچگاه نمیتوانیم به این سطح از اطمینان که میخواهیم، برسیم. باید در مورد تک تک فاکتورهایی که مدنظرمان است، بررسی و تحقیق انجام دهیم. در چنین شرایطی، ممکن است فرصتهای متعددی را چون مشغول تحقیق بودهایم، از دست دهیم. خب، چطور باید با این مساله کنار بیاییم؟ با اقدام به عمل!
اقدام به عمل
اگر بیشتفکری دامی برای تصمیمگیری باشد، باید با قیچیکردن نخهای نامرئیاش، با آن مواجه شویم. از راه تفکر نمیتوان آن را حل کرد، چون همین فکر کردن است که ما را به دام میکشاند. اصلا منظورم این نیست که تفکر چیز بدی است. حتما باید به نقاط قوت و ضعف هر تصمیمی دقت کنیم، باید قدمی عقبتر بگذاریم و تصویر بزرگتر را مشاهده کنیم، باید «چرای عمیقتر» برای انجام تصمیم خود در نظر بگیریم. با این حال، جایی باید بگوییم «کافی است» و اقدام کنیم.
تعیین محدودیت
تعیین محدودیتهای لازم قبل از تصمیمگیری میتواند راه خوبی برای انجام این کار باشد: «2 روز آینده را به تفکر در مورد این مساله خواهم پرداخت و سهشنبه تصمیم لازم در مورد آن را خواهم گرفت.» نکات مثبت را در نظر میگیرید، در مورد آن تحقیق میکنید، با چند نفر در موردش صحبت میکنید و بعد تصمیم میگیرید و شروع به انجام آن میکنید.
وقتی هیچ پاسخ مشخصی وجود ندارد، چطور باید تصمیم بگیرید؟ فقط باید چیزی را که با توجه به اطلاعات محدود در دستتان، به نظرتان صحیح میآید، انتخاب کنید. همانند پوکر است. هیچگاه اطلاعات کامل ندارید، ولی باید براساس هر آنچه دارید، تصمیم خود را اتخاذ کنید. باید احتمالات ممکن را در نظر بگیرید و اقدام کنید (احتمالات براساس آنچه میدانید تشکیل میشود، ولی میتوانید براساس تجربه خود، تحلیل بهتری داشته و تصمیم بهتری اتخاذ کنید).
با یک قدم عقب گذاشتن، در مورد «چرایی عمیق» تصمیمی که میخواهید بگیرید، فکر کنید و اینکه تصمیم خود را برچه اساسی میگیرید، تفکر کنید. آیا براساس ترس است یا براساس خواسته لحظهای شما اتخاذ میشود؟ براساس تجربه من، این موارد منجر به تصمیمات بلندمدت مناسب نمیشود. باید تصمیمی بگیرید که در بلندمدت از آن راضی باشید. آیا این تصمیم به نفع عزیزان، دوستان و اطرافیانتان که به آنها اهمیت میدهید هم هست؟ آیا به نفع خودتان خواهد بود؟
فاکتورهای تصمیم گیری
باید در ادامه در خصوص فاکتورهای مختلفی که در تصمیمگیری شما نقش دارند، فکر کنید و ببینید هر کدام چقدر مهم هستند. در مورد احتمال به وقوع پیوستن هر کدام از احتمالات، بررسی کنید (خود را تنها به 2 احتمال محدود نکنید) و ریسک و پاداشهای احتمالی تصمیمتان را باهم مقایسه کنید.
و بعد در آخر، تصمیمی را انتخاب کنید که به نظرتان بهتر از بقیه است. بررسی سریعی داشته باشید و ببینید این در بلندمدت به نفعتان است یا نه. بعد، ماشه را بکشید و پا به میدان بگذارید. همه ترسها و تردیدهایتان را کنار بگذارید و جلوی همه صداهایی که میخواهند مانع عمل شما بشوند را بگیرید. شیرجه بزنید. با انجام این کارهای کوچک، خود را برای شیرجه بهتری آماده کنید:
- متن کوتاهی بنویسید و آن را منتشر کنید
- قدم کوچکی به سمت شغل یا کسبوکار رویایی خود بردارید
- قدم کوچکی به سمت سلامتی بیشتر بردارید
برای اتخاذ کدام تصمیمات، در دام بیشتفکری میافتید؟ آیا میتوانید تصمیمات کوچکتر که سادهتر هستند را اتخاذ کنید؟ گرفتن چنین تصمیماتی میتواند اطلاعات لازم برای اخذ تصمیمات بزرگتر را در اختیارتان قرار دهد. و در آخر، فایده آخر در اقدام به عمل بدون فرو رفتن در بلاتکلیفی و تردید است.
مطلب مرتبط: ذهن میمونی: احساس حواسپرتی در طول روز