مقدمه

آیا توجه کرده‌اید که چگونه مجموعه‌ای از چراغ‌های چشمک‌ زن مانند علائم نئون یا رشته‌های چراغ اغلب به نظر ‌می‌رسد در حال حرکت هستند. طبق نظریه روانشناسی قوانین گشتالت، این حرکت آشکار به این دلیل اتفاق ‌می‌افتد که ذهن ما اطلاعات از دست رفته را پر ‌می‌کند. این باور که کل از مجموع اجزای منفرد بیشتر است، منجر به کشف چندین پدیده مختلف ‌می‌شود که در هنگام درک اتفاق ‌می‌افتند.

قانون تکمیل (The law of closure) یکی از مصادیق قانون ادراکی سازمان یافته گشتالت است. طبق این اصل، چیزهای موجود در محیط اغلب تمایل دارند که به عنوان بخشی از یک کل دیده شوند. در بسیاری از موارد، ذهن ما حتی اطلاعات گمشده را برای ایجاد اشکال منسجم پر ‌می‌کند.

تاریخچه مختصر قوانین گشتالت

روانشناسی گشتالت توسط متفكران آلمانی ماكس ورتهایمر (Max Wertheime)، ولفگانگ كهلر و كورت كوفكا ایجاد شد و بر چگونگی تفسیر مردم از جهان متمركز شد. دیدگاه گشتالت تا حدی به عنوان پاسخی به ساختارگرایی ویلهلم ووندت، كه بر روی تجزیه وقایع و تجربیات ذهنی به کوچکترین عناصر تمرکز داشت، شکل گرفت.

ماکس ورتهایمر خاطر نشان کرد که توالی سریع رویدادهای ادراکی، مانند ردیف‌های چراغ چشمک زن، باعث ایجاد توهم ‌می‌شود حتی اگر حرکتی وجود نداشته باشد. این به عنوان پدیده phi شناخته ‌می‌شود. تصاویر متحرک بر اساس این اصل، با یک سری تصاویر ثابت که به سرعت پشت سر هم ظاهر ‌می‌شوند،  یک تجربه بصری یکپارچه را تشکیل ‌می‌شود.

طبق روانشناسی گشتالت، کل با مجموع اجزای آن متفاوت است. بر اساس این باور، روانشناسان گشتالت مجموعه‌ای از اصول را برای توضیح ادراك سازمان یافته، یا چگونگی گروه بندی اشیاء كوچكتر برای تشكیل اشیاء بزرگتر، ابداع كردند.

از این اصول غالباً به عنوان “قوانین سازمان ادراکی” یاد ‌می‌شود. با این حال، توجه به این نکته مهم است که اگرچه روانشناسان گشتالت این پدیده‌ها را “قانون” ‌می‌نامند. اما  اصطلاح دقیق‌تر “اصول سازمان ادراکی” است. این اصول تقریباً شبیه روش‌های اکتشافی که میانبرهای ذهنی برای حل مشکلات هستند.

بخوانید: “هوش عمومی چیست؟

اصل مشابهت

Law-of-Similarity
اصل مشابهت

اصل مشابهت (Law of Similarity) یکی دیگر از قوانین گشتالت که نشان ‌می‌دهد که چیزهای مشابه تمایل دارند با هم یک گروه شوند. گروه‌بندی ‌می‌تواند در هر دو محرک بینایی و شنوایی رخ دهد. به عنوان مثال، در تصویر بالا، شما احتمالاً گروه‌بندی دایره‌های رنگی را به عنوان یک ردیف نه فقط یک مجموعه از نقاط مشاهده ‌می‌کنید.

قانون پراگنانس

Law-of-Pragnanz
قانون پراگنانس

کلمه pragnanz یک اصطلاح آلمانی به معنای “چهره خوب” است. Law of Pragnanz  گاهی اوقات به عنوان قانون چهره خوب یا قانون سادگی شناخته ‌می‌شود. این قانون معتقد است که اشیاء در محیط به گونه‌ای دیده ‌می‌شوند که به ساده‌ترین شکل ممکن به نظر ‌می‌رسند. شما تصویر بالا را به جای مجموعه‌ای از خطوط منحنی و متصل به هم، به عنوان دایره‌های همپوشان یکدیگر ‌می‌بینید.

قانون مجاورت

Law-of-Proximity
قانون مجاورت

براساس قانون مجاورت (Law of Proximity) به نظر ‌می‌رسد كه چیزهایی كه نزدیك به هم هستند، با هم یک گروه شده‎اند. در تصویر بالا، به نظر ‌می‌رسد كه دایره‌های سمت چپ بخشی از یك گروه هستند در حالی كه به نظر ‌می‌رسد حلقه‌های سمت راست، بخشی از گروه دیگر باشند. از آنجا که اشیاء به هم نزدیک هستند، آنها را با هم گروه ‌می‌کنیم.

قانون تداوم یا پایستگی

Law-of-Continuity
قانون تداوم یا پایستگی

قانون تداوم یا پایستگی (Law of Continuity) حاکی از آن است که نقاطی که با خطوط مستقیم یا منحنی به هم متصل ‌می‌شوند به روشی مشاهده ‌می‌شوند که گویی صاف‌ترین مسیر را دنبال ‌می‌کنند. به جای دیدن خطوط و زاویه‌های جداگانه، خط‌ها به عنوان یک خط مرتبط به یکدیگر دیده ‌می‌شوند.

قانون یکپارچگی

Law-of-Closure
قانون یکپارچگی

 طبق قانون یکپارچگی (Law of Closure) همه چیز در کنار هم قرار می‌گیرند تا یک گروه را تشکیل دهند. مغز ما اغلب اطلاعات متناقض را نادیده ‌می‌گیرد و خلا اطلاعات را پر ‌می‌کند. در تصویر بالا، شما احتمالاً اشکال یک دایره و مستطیل را ‌می‌بینید زیرا مغز شما برای ایجاد یک تصویر معنی‌دار، شکاف‌های از دست رفته را پر ‌می‌کند.

قانون منطقه مشترک

قانون منطقه مشترک (The Law of Common Region) سازمان ادراکی گشتالت نشان ‌می‌دهد که عناصری که در یک منطق بسته از فضا با هم قرار دارند متمایل هستند با هم گروه شوند.

به عنوان مثال، تصور کنید که سه شکل بیضی شکل روی یک قطعه کاغذ کشیده شده است که دو نقطه در هر انتهای بیضی قرار دارد. بیضی‌ها درست در کنار یکدیگر قرار دارند به طوری که نقطه انتهای یک بیضی در واقع نزدیک به نقطه انتهای یک بیضی دیگر است. علی رغم نزدیکی نقاط، دو نقطه ای که درون هر بیضی قرار دارند به عنوان یک گروه درک ‌می‌شوند نه نقطه‌هایی که در واقع در نزدیک‌ترین نقطه به یکدیگر هستند.

نتیجه‌گیری

قوانین سازمان ادراکی گشتالت مجموعه‌ای از اصول را برای درک برخی از روشهای عملکرد ادراک ارائه ‌می‌دهد. تحقیقات همچنان بینشی در مورد ادراک و چگونگی دیدن جهان ارائه ‌می‌دهند. این اصول سازمان در ادراک نقش دارند. اما یادآوری این نکته نیز مهم است که گاهی این اصول ‌می‌تواند منجر به برداشت نادرست از جهان شود.

به عنوان مثال، تصور کنید که شما در حال پیاده‌روی در جنگل هستید. هنگا‌می‌که شما یک نقطه را می‌بینید تصور ‌می‌کنید یک گوزن شمالی پشت یک درخت بزرگ است. شما منطقه را ترک ‌می‌کنید. تا اطمینان حاصل کنید که مزاحم حیوان نیستید. اما در حال پیاده‌روی متوجه ‌می‌شوید که “گوزن” در واقع فقط دو کنده درخت شکسته است. به دلیل قانون تداوم گشتالت، شما دو شکل قطع شده را به عنوان یک جسم پیوسته درک کردید. که مغز شما آن را به عنوان یک گوزن جنگلی تفسیر کرد.

لازم به یادآوری است که اگرچه از این اصول به عنوان قوانین سازمان ادراکی یاد ‌می‌شود. اما در واقع اینها ابتکار عمل یا کوتاه مدت هستند. روش‌های ابتدایی معمولاً برای سرعت طراحی ‌می‌شوند. به همین دلیل است که سیستمهای ادراکی ما گاهی اشتباه ‌می‌کنند.