به قلم لئو بابائوتا – مواجهه با تصمیم کوچک در زندگی! «طی لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت شما شکل میگیرد.» آنتونی رابینز
بارها و بارها در طول روز، صدها تصمیم کوچک اتخاذ میکنیم که کار کنیم، ایمیلهایمان را بررسی کنیم، به این یا آن وبسایت سر بزنیم، به پیامهایمان پاسخ دهیم، چیزی بخوریم، مدیتیشن کنیم، به پیادهروی برویم، نوشیدنی بخوریم، ویدیوهای مختلف تماشا کنیم یا اینکه هدف والای خود را دنبال کنیم.
این صدها تصمیم کوچک، روز ما را شکل میدهند. اینها هستند که مشخص میکنند روزی سرشار از معنا و آرامش داشتهایم یا پر از حواسپرتی و به تاخیرانداختن کارها بودهایم.
آن طور که مشخص شده، میتوانیم خود را برای چنین موقعیتهای مربوط به تصمیمگیری، پرورش دهیم. وقتی یکی از این 100 تصمیم کوچک را باید اتخاذ کنیم، میتوانیم از قبل خود را برای واکنش آماده کرده باشیم. آیا میخواهیم سراغ حواسپرتیها برویم؟ میخواهیم پیامها را پاسخ دهیم؟ میخواهیم فقط در راحتی باشیم؟ میخواهیم از انجام امور طفره برویم؟ یا اینکه میخواهیم کاری انجام دهیم که به هدف و ماموریتمان وصل باشد؟ میخواهیم کاری معنادار انجام دهیم که خارج از راحتیمان باشد؟
بیایید ببینیم چطور باید خود را برای اتخاذ تصمیمات صحیح، تربیت کنیم.
با انگیزه شروع کنید
اگر انگیزه شما از شروع این دوره تربیتی چیزهایی مثل «چون خوب به نظر میرسد» یا «تا بتوانم بازده بیشتری داشته باشم»، است، احتمالا به آن پایبند نخواهید بود. باید معنای بیشتری برایتان داشته باشد.
از این رو، باید از خودتان برخی سوالات مثل موارد زیر را بپرسید، اگر میخواهید نگرش جدیتری داشته باشید، آنها را در دفترچه روزانه خود یادداشت کنید (و اگر هم جدیتی ندارید، از مطالعه ادامه این یادداشت صرف نظر کنید):
- من عمیقا به چه کسانی اهمیت میدهم؟ پاسخهای کلیشهای همانند «عزیزان» را کنار بگذارید. ببینید واقعا میخواهید به چه کسی خدمت کنید؟
- من معمولا در مواجهه با صدها تصمیم کوچک روزانه، چه واکنشی نشان میدهم؟ الگوی رفتاری، واکنش همیشگی و مقصد معمولم، چه چیزهایی هستند؟ در این باره، به نتیجهای کاملا واضح برسد.
- این الگو چه تاثیری روی من میگذارد؟
- این الگو چطور افرادی که برایم مهم هستند را تحت تاثیر میگذارد؟
- اگر این را تغییر دهم، چه تاثیری برای خودم و کسانی که به آنها اهمیت میدهم، خواهد داشت؟
این را به عنوان مطلبی که واقعا برایتان مهم است، در نظر بگیرید. آن را معنادارتر از خیلی امورات و تصمیمات روزانه خود ببینید. آن را به چشم چیزی فراتر از خودتان مشاهده کنید.
شروع تربیت و آموزش
برای شروع آموزش، میخواهیم همه چیز بسیار ساده باشد. میخواهیم در تشخیص نقطه تصمیمگیری خیلی خوب شویم و در ادامه الگوی همیشگی خود را حداقل برای لحظهای، از بین ببریم. خب، کاری که باید بکنید، این است:
- برای خودتان در جاهای مختلف خانه که حتما پیش چشمتان خواهد بود، یادداشت بگذارید. لاک اسکرین موبایلتان، روی لپتاپتان، روی یخچال و روی میز کنار تختتان بعضی از این جاها هستند. باید یادتان باشد آنها را ببینید.
- در طول روز و وقتی میخواهید کار جدیدی شروع کنید، ببینید تصمیمات کوچکی که اتخاذ میکنید، به چشمتان میآید یا نه. در سایتی هستید و میخواهید سراغ بعدی بروید. یکی از کارهایتان تمام شده و میخواهید بعدی را کلید بزنید. دوباره و دوباره. این نقطههای تصمیمگیری را مشاهده کنید.
- وقتی نقطههای تصمیمگیری را ملاحظه میکنید، چیزی برای گفتن به خود، آماده داشته باشید. مثل «آهان» یا «همین است». هر چیزی که به نظرتان درست میآید. باید توجهتان را به تصمیم در دستتان جلب کند.
- در این لحظه، تنها کاری که باید بکنید، مکث است. سه نفس آگاهانه بکشید. اطراف خود را مشاهده کنید.
این تنها کاری است که باید انجام دهید. این را برای یک هفته امتحان کنید. بعد از مکث و مشاهده اطراف، میتوانید هر کاری که دلتان خواست، انجام دهید. شاید تماشای یک ویدیو روی یوتوب است. شاید پاسخ به یک پیام است. مهم نیست. فقط ملاحظه کنید. مکث کنید و نفس بکشید.
به این ترتیب، آگاهی خود را درگیر لحظه تصمیمگیری خود میکنید و الگوی همیشگی خود را تا اندازهای تحت تاثیر قرار میدهید.
تمرین خود را عمیقتر کنید
بعد از یک هفته تمرین در این شیوه، بهتر میشوید. لازم نیست بینقص شوید، ولی بهتر خواهید بود. هفته به هفته بهتر میشوید. به خودتان حداقل یک ماه زمان بدهید تا نتایج را ببینید. الان دیگر باید تمرینات خود را عمیقتر کنید:
- بعد از مکث و 3 نفس آگاهانه، از خودتان بپرسید: «الان باید چه کاری انجام دهم؟»
- قلب خود را به روی آدمهایی که میخواهید به آنها خدمت کنید، بگشایید. این کار را در مورد هدف والا و ماموریت خود هم انجام دهید. خدمت به چیزی فراتر از خودتان مثلا خانواده، دوستان، اطرافیان و غیره را در نظر بگیرید.
- در ادامه، تصمیم بگیرید در طی کار بعدی خود، به آنها خدمت کنید. اگر به هدفتان وصل است، میتواند شامل پاسخ به یک ایمیل یا پیام باشد.
خب، بگذارید کمی در مورد سوال مورد اول، صحبت کنیم. پاسخ صحیحی برای این سوال وجود ندارد، ولی چارچوب ذهنی خاصی برایتان ایجاد میکند تا تصمیم بهتری بگیرید. به سراغ چیزی خواهید رفت که به نظرتان درستتر است نه چیزی که انجام آن راحتتر به نظر میرسد. برای بعضی میتواند فقط و فقط تنفس کردن و حس بدنشان باشد. برای بعضیها یک پیادهروی ساده است و به همین ترتیب هر کس میتواند پاسخ متفاوتی به آن بدهد.
ادامه تمرینات
همان طور که میبینید، بعد از یک هفته تمرین، نسبت به کارهایی که انجام میدهید، آگاهتر خواهید بود و توجه بیشتری به تصمیمات خود خواهید داشت. در نقطههای تصمیمگیری خود هم آگاهانهتر عمل خواهید کرد.
بعد از 2 هفته، در اتخاذ تصمیمات آگاهانهتر و هدفمندتر، بهتر خواهید بود. دیگر مثل گذشته، به الگوی رفتاری خود وابسته نخواهید بود و دیگر خبر چندانی از اجتناب، راحتطلبی و موارد این چنینی نخواهد بود.
علاوه بر این، آگاهی شما نسبت به تصمیماتتان رفته رفته بیشتر خواهد شد و بعد از جایی دیگر نسبت به حدود 85 درصد تصمیمات خود، آگاه میشوید و واکنش متفاوتتری نسبت به الان بروز میدهید.
به این ترتیب، تمرین میکنید تا رابطه بهتری با هدف والای خود پیدا کنید و هر کار خود را به شکل معنادارتری انجام دهید. اینجا است که جادو شروع میشود، ولی قبل از آن، باید خوب تمرین کنید. امروز شروع کنید.
مطلب مرتبط: چطور کنترل زمان را داشته باشید؟