مقدمه

شرطی سازی کلاسیک نوعی یادگیری است که تاثیر عمده‌ای در مکتب فکری روانشناسی دارد که به عنوان رفتارگرایی شناخته می شود. شرطی سازی کلاسیک که توسط فیزیولوژیست روسی ایوان پاولوف کشف شد، در این روش فرایند یادگیری از طریق ارتباط بین محرک طبیعی و محرک محیطی اتفاق می افتد.

مبانی شرطی سازی کلاسیک

اگرچه شرطی سازی کلاسیک توسط روانشناسان کشف نشده است، اما تأثیر بسزایی در مکتب رفتارگرایی که یک مکتب فکری روانشناسی است دارد.

رفتارگرایی بر این فرض استوار است که تمام یادگیری‌ها از طریق تعامل با محیط اتفاق می افتد.

تاثیر محیط بر رفتار

شرطی سازی کلاسیک شامل قرار دادن یک سیگنال خنثی قبل از یک رفلکس  طبیعی است. در آزمایش کلاسیک پاولوف که روی سگ انجام داد، صدای زنگ سیگنال خنثی بود و رفلکس طبیعی واکنش او به غذا بود که بزاقی در دهان او ایجاد می شد. او در ادامه متوجه شد، او در طی چند هفته زمان غذا دادن به سگ صدا زنگ را در می آورد. پس از گذشت چند هفته زمانی که غذا نبود ولی او صدای زنگ را در می آورد در دهان سگ بزاق ایجاد می شد.

چگونگی کار شرطی سازی کلاسیک

برای درک چگونگی کارکرد شرطی سازی کلاسیک، مهم است که با اصول اساسی فرایند آشنا شوید. شرطی سازی کلاسیک شامل ایجاد ارتباط بین دو محرک و آموزش چیزی به صورت طبیعی به فرد است. این روش دارای سه مرحله اساسی است:

مرحله 1: قبل از شرطی کردن

برای اینکه فرایند شرطی سازی کلاسیک را اجرا کنید نیاز به یک محرک طبیعی دارید که به طور خودکار باعث ایجاد یک واکنش شود. ترشح غذا در واکنش به بوی غذا مثال خوبی از محرک طبیعی است. در این مرحله از فرایند محرک بی قید و شرط (UCS) منجر به پاسخ بی قید و شرط (UCR) می شود. به عنوان مثال بوی غذا (UCS) به طور طبیعی و خودکار باعث ایجاد بزاق (UCR) می شود. در این مرحله یک محرک خنثی نیز وجود دارد که هنوز هیچ اثر ایجاد نمی کند. تا زمانی که این محرک خنثی با محرک بی قید و شرط جفت شود و باعث واکنش گردد. بیایید نگاهی دقیق به دو مولفه مهم این مرحله از شرطی سازی کلاسیک بپردازیم:

محرک بی قید و شرط: محرکی است که بدون قید و شرط، به طور طبیعی و خودکار باعث ایجاد یک واکنش خاص می شود. به عنوان مثال وقتی بوی غذای مورد علاقه شما می آید، بلافاصله احساس گرسنگی شدید می کنید. در این مثال، بوی غذا محرک بی قید و شرط است.

پاسخ بی قید و شرط: پاسخی است که فرد بدون یادگیری و به طور طبیعی در برابر محرک بی قید و شرط می دهد. در مثال بالا احساس گرسنگی در واکنش به بوی غذا، پاسخ بی قید و شرط است.

مرحله 2: روند شرطی سازی

در مرحله دوم فرآیند شرطی سازی کلاسیک، محرکی که قبلاً خنثی بود را بارها و بارها با محرک بی قید و شرط جفت می کنند.  نتیجه  جفت شدن این است که بین محرک  UCS  و محرک خنثی یک رابطه شکل می گیرد. در این مرحله، محرک خنثی به عنوان محرک شرطی (CS) شناخته می شود. محرک شرطی هیچ ارتباط معناداریی با محرک بی قید و شرط ندارد. محرک شرطی که قبلا یک محرک خنثی بود، پس از ارتباط با محرک بی قید و شرط باعث ایجاد یک پاسخ شرطی می شود.

در مثال قبلی، فرض کنید وقتی بوی غذا مورد علاقه خود را حس می کنید، صدای سوت را بشنوید. در حالی که سوت با بوی غذا ارتباطی ندارد، اما اگر چندین بار صدای سوت با بوی غذا همراه شود، در نهایت باعث پاسخ مشروط می شود. در این حالت صدای سوت محرک شرطی است.

مرحله 3: بعد از شرطی سازی

هنگامی که ارتباطی بین UCS و CS ایجاد شد، ایجاد محرک شرطی به تنهایی نیز موجب واکنش بی قید و شرط می شود. واکنشی که در این حالت رخ می دهد را پاسخ شرطی (CR) شناخته می شود. پاسخ شرطی، واکنشی که فرد آن را آموخته است و نسبت به محرک خنثی نشان می دهد. در مثال بالا، هر زمان که صدای صوت بیاید شما احساس گرسنگی می کنید. در مرحله پس از شرطی سازی، محرک شرطی به تنهایی پاسخ شرطی را تحریک می کند.

اصول اساسی

رفتارشناسان تعدادی از پدیده‌های مختلف که با استفاده شرطی سازی کلاسیک قابل توصیف هستند را در جهان مشاهده کرده اند. هر یم از این پدیده‌ها عناصری دارند که برای درک شرطی سازی کلاسیک بسیار مهم هستند. ما در این قسمت پنج اصل اساسی شرطی سازی کلاسیک را به شما توضیح می دهیم.

اکتساب (Acquisition)

اکتساب مرحله اولیه یادگیری است که در آن اولین پاسخ شرطی ایجاد می شود و به تدریج تقویت می گردد. در مرحله اکتساب شرطی سازی کلاسیک، یک محرک خنثی بارها و بارها با یک محرک بی قید و شرط جفت می شود. همانطور که در بخش قبل توضیح دادیم، محرک بی قید و شرط چیزی است که به طور طبیعی و خودکار بدون هیچ آموزشی باعث ایجاد عکس العمل می شود. پس از اینکه بین محرک خنثی و محرک بی قید و شرط رابطه‌ای ایجاد می شود، محرک خنثی تبدیل به محرک شرطی می شود. در این مرحله است که می توان ادعا کرد که یادگیری ایجاد گردید.

به عنوان مثال، تصور کنید که در صدای زنگ برای یک سگ محرک خنثی باشد که بعد از یادگیری تبدیل به یک محرک شرطی می شود که باعث ایجاد بزاق می گردد. شما برای این کار باید بارها بارها غذا را با صدای زنگ همراه کنید. زمانی شما به پاسخ شرطی می رسید که به محضی که سگ صدای زنگ را بشنود شروع به ترشح بزاق کند. پس از اینکه به مرحله پاسخ شرطی رسیدید، برای اینکه این رفتار را تقویت باید هر روز در چند مرحله این کار را انجاک دهید.

انقراض (Extinction)

انقراض زمانی است که پاسخ شرطی کاهش یابد یا ناپدید می شوند. در شرطی سازی کلاسیک، این اتفاق زمانی می افتد که یک محرک شرطی دیگر با یک محرک بی قید و شرط همراه نشود. به عنوان مثال، اگر بوی غذا (محرک بی قید و شرط) با صدای سوت (محرک شرطی) همراه شود، در نهایت منجر به پاسخ مشروط که گرسنگی است می گردد. اما در صورتی که دیگر محرک بی قید و شرط (بوی غذا) با محرکی شرطی (سوت) همراه نشود، در نهایت پاسخ شرطی (گرسنگی) از بین می رود.

بهبود خود به خودی (Spontaneous Recovery)

گاهی اوقات پاسخ آموخته شده حتی پس از یک دوره انقراض می تواند ناگهان دوباره ظاهر شود. بهبودی خود به خودی یعنی ظاهر شدن پاسخ شرطی پس از یک دوره استراحت یا یک دوره کاهش پاسخ است.

به عنوان مثال، تصور کنید که پس از آموزش سگ برای ترشح بزاق با صدای زنگ، دیگر این آموزش را ادامه ندهید. پس از مدتی پاسخ شرطی منقرض می شود. اما پس از یک دوره استراحت که در طی آن محرک ارائه نمی شود، شما ناگهان زنگ را به صدا در می‌آورید و سگ خود به خود پاسخ قبلی را که آموخته است را نشان می دهد. اگر محرک شرطی و محرک بی قید و شرط دیگر با هم ارتباط نداشته باشند، انقراض پس از بهبود خود به خودی بسیار سریع اتفاق می افتد.

تعمیم محرک (Stimulus Generalization)

تعمیم محرک یعنی اینکه فرد یا حیوان در برابر محرک‌های که شبیه هم هستند پاسخ شرطی یکسان بدهند. به عنوان مثال، اگر یک سگ به خاطر صدای زنگ، بزاق دهان آن ترشح شود. حیوان ممکن است در مقابل محرک‌های شرطی دیگر مانند صدای زنگ موبایل که شبیه این صدا باشد نیز همین پاسخ را داشته باشد.

تبعیض محرک (Stimulus Discrimination)

تبعیض محرک ایجاد تفکیک بین یک محرک شرطی از سایر محرک‌هایی است که با یک محرک بی قید و شرط همراه شده‌اند. به عنوان مثال، اگر یک صدای زنگ محرک مشروط باشد، تبعیض محرک شامل این است که شما بتوانید به نحوی سگ خود را آموزش دهید که بتواند صدای این زنگ را از صداهای زنگ‌های مشابه تشخیص دهد.

نمونه های شرطی سازی کلاسیک

در ادامه چند مثال از نحوه عملکرد فرایند شرطی سازی کلاسیک هم در محیط‌های آزمایشی و هم در دنیای واقعی آورده شده است.

پاسخ ترس

آزمایش جان بی واتسون با آلبرت کوچک نمونه کاملی از واکنش ترس است. آلبرت در ابتدا به هیچ وجه از موش سفید نمی ترسید، اما پس از اینکه همراه با نشان دادن موش سفید صداهای بلند و ترسناک پخش شد کودک دیگر از دیدن موش سفید به تنهایی نیز می ترسید و گریه می گردد. کودک این ترس را به سایر اشیاء سفید نیز تعمیم داد و با دیدن هر شی سفیدی که پشمی بود گریه می کرد.

قبل از شرطی سازی کلاسیک موش سفید محرک خنثی بود. و صداهای بلند و ترسناک محرک بی قید و شرط بود که باعث پاسخ بی قید و شرط که همان ترس ناشی از سر و صدا است می گردید. با همراه شدن مداوم موش و محرک بی قید و شرط، موش سفید تبدیل به محرک شرطی و پاسخ ترس نیز تبدیل به پاسخ شرطی شد. این آزمایش نشان می دهد که چگونه فوبیا از طریق شرطی سازی کلاسیک ایجاد می شود. در بسیاری از موارد همراه شدن محرک خنثی ( به عنوان مثال یک سگ) و یک تجربه ترسناک (گاز گرفتن توسط سگ) می تواند منجر به فوبیا (ترس از سگ) شود.

بیزاری چشایی (Taste Aversions)

نمونه دیگری از شرطی سازی کلاسیک را می توان در افزایش بیزاری از طعم مواد غذایی مشاهده کرد. دو محقق به نام جان گارسیا و باب کوئلینگ برای اولین بار متوجه این پدیده شد. آنها مشاهده کردند زمانی که موش‌ها در معرض تابش افتاب قرار می گیرند از طعم اب بیزار می شوند. این موضوع برای موش‌های صدق می کرد که در معرض تابش تهوع آور قرار می گرفتند. تحقیقات بعدی نشان داد که چنین انزجارهای شرطی کلاسیک می تواند به خاطر همراه شدن یک محرک مشروط و یک محرک بی قید و شرط ایجاد شده باشد.

همچنین محققان دریافتند حتی اگر محرک شرطی (طعم غذا) چندین ساعت قبل از محرک بدون شرط (محرک ایجاد کننده حالت تهوع) ارائه شود، ممکن است چنین انزجاری را ایجاد کند.

چرا این تحقیق مفید است؟

درک روند چگونگی شرطی سازی کلاسیک برای محیط زیست و زنده ماندن موجودات بسیار مفید. اگر حیوانی چیزی بخورد که باعث بیماری آن شود، از خوردن همان غذا در آینده خودداری می کند تا از بیماری یا حتی مرگ خود جلوگیری کند. این موضوع به بقا حیوانات کمک می کند.

به عنوان مثال در یک مطالعه میدانی معروف، محققان سمی را به لاشه گوسفند تزریق کردند که باعث می گردد که گرگ‌های صحرایی بیمار شوند اما آنها را نمی کشد. هدف این بود که به دامداران گوسفند کمک کنند تا گرگ‌های صحرایی گوسفندان آنها را نکشند و از تلفات دام‌هایشان جلوگیری کنند. این آزمایش باعث شد نه تنها تعداد تلفات گوسفندان کاهش یابد، بلکه منجر به این گردید که برخی از گرگ‌های صحرایی به چنان بیزاری نسبت به گوسفندان رسیدند که با دیدن گوسفند فرار نیز می کردند.

سخن پایانی

در واقع شرطی سازی کلاسیک بر روی انسان‌ها مانند سگ‌ها عمل نمی کند. با این وجود، برنامه‌های متعددی در دنیای واقعی برای شرطی سازی کللسیک وجود دارد. به عنوان مثال، بسیاری از مربیان سگ از تکنیک‌های شرطی سازی کلاسیک برای آموزش سگ‌های خانگی استفاده می کنند. این تکنیک همچنین به افراد مختلف برای کنار امدن با ترس و اظطراب کمک می کند. به عنوان مثال، درمانگران ممکن برای رفع اظطراب، چیزی که باعث ایجاد اظطراب می شود را به طور مکرر با چیزی که باعث آرامش می گردد همراه کنند تا اظطراب فرد را از بین ببرند.